دستان جادوگر

متفاوت بیاندیشیم و متفاوت زندگی کنیم

دستان جادوگر

متفاوت بیاندیشیم و متفاوت زندگی کنیم

هنر جادو به زبان ساده.
فریب متن های ساده ی مرا نخورید دنیای جادو پشت ای توصیه ها در انتظار شماست.

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Bazi.hoseyn240@gmail.com» ثبت شده است


حسین بزی

تحقیقات دانشمندان نشان داده است مغز کودکانی که از نظر مالی در شرایط پایین تری قرار دارد نسبت به کودکانی که در خانواده های مرفه زندگی می کنند فعال تر و خلاق تر است.

نیاز مهم ترین محرکی بود که سبب شد انسان ها از غار نشینی به کاخ نشینی برسند و دست به کشف و اختراع بزنند.

کودکان خود را وارد چالش های مالی کنترل شده کنید.

پول توجیبی مجانی را کاملا فراموش کنید.

بازی هایی تهیه کنید که سبب به چالش کشیدن هوش مالی آنان شود.

از کنسول های بازی وب گردی و تماشای بیش از حد تلویزیون بر حذرشان دارید.

بر کودک خود سخت بگیرید اما کنترل شده.

در هیچ جای دنیا گزارش نشده است کودکی بر اثر سخت گیری متعادل والدین از بین رفته باشد.

به قول قدیمی ها بچه به دل دوست است و به چشم خار.

 

حسین بزی

مدرس و مشاور بازاریابی

مشاوره رایگان:

سوالات خود را با ما مطرح کنید حداکثر طرف 24ساعت پاسخ خواهید گرفت.

Bazi.hoseyn240@gmail.com

hoseyn bazzi
hoseyn bazzi


و خداوند به کوهها وحی نمود که من بر یکی از شماها با پیامبری سخن خواهم گفت؛ همه ی کوهها از این خبر تکبر کردند جز طورسینا

پس خداوند بر آن کوه با موسی سخن گفت و این بواسطه ی تواضع آن کوه بود.

 

حسین بزی

Bazi.hoseyn240@gmail.com

@doctorinal2016

www.movafaghha.blog.ir

09156089024


hoseyn bazzi

 

امشب داشتم روی بخشی از کتابم کار می کردم که قهرمان داستانم توسط شیطانش گول می خوره بهش اعتماد می کنه و به پرتگاه سقوط می رسه.

خب همه می دونید که شیاطین براحتی در داستان ها  و حتی واقعیت در کنار انسان ها زندگی می کنند و با نجوا کردن اونها رو به بیراهه می برن.

در ادامه داستان باید یکجوری قهرمان رو از کلک شیطان مطلع می کردم به گزینه های زیادی فکر کردم مثل از راه رسیدن یک پیر خردمند یا اتفاقی غیر منتظره که نقشه شیطان داستان ما رو نقش بر آب کنه اما هیچکدوم به دلم نچسبید.

به ظهور یک فرشته فکر کردم با اون بالهای بزرگ و نور سفیدش اما ترسیدم توی داستان بیارمش چون داستان رو خیلی تخیلی می کرد؛ می دونید چی شد؟ اینکار رو کردم فرشته رو با تمام توصیفات تخیلیش توی داستان آوردم، بزارید خواننده ها کتاب رو ببندن و بگن داستان های پریان نوشته؛ کتابش تخیلیه؛ بزارید منتقدین بگن اصلا ارزش نقد نداره اما می دونین چیه؟

من فرشته رو با همه هیبتش آوردم توی داستان تا بگم فرشته ها هم به اندازه شیاطین در میان ما حضور دارن راه میرن و در گوش های ما نجوا می کنن.

همونجور که شیاطین اطرافمون شاخ های زشت و دم دراز و چشمای سرخ ندارن و شبیه خیلی از ماها هستن فرشته ها هم روی زمین بال ها باشکوه و نور سفید و عظیم ندارن.

فرشته ها هم بین ما هستن و گاهی با ملاطفت به سمت خیر هدایتمون می کنن و گاهی هم با خشم و عتاب مارو از راه تاریکی برحذر می دارن.

 

حسین بزی

7/6/1395

Bazi.hoseyn240@gmail.com

hoseyn bazzi